استخر بادکنکی
استخر شروین رو آماده کردیم و کلی بادکنک باد کردیم و یه استخر بادکنکی درست کردیم.به امید اینکه پسری بره توی استخر و کلی بازی کنه. چقدر هم من و بابایی ذوق داشتیم.اما همین که شروینو بردیم کنار استخر،یه نگاه بهش انداخت و زد زیر گریه . چند ساعت بعد باز تلاش کردیم ،باز پسری ناراحت بود و گریه میکرد. تا اینکه روز بعد رضایت داد با روروئکش کنار استخر بره. چند بار من و پسری با هم توی استخر نشستیم هرچند پسری همش نق نق میکرد تا اینکه تنهایی نشست اون تو (چه خشن ) بعد از چند دقیقه نگاهش بهتر شد دیگه لختکی میرفت اون تو کم کم خوشش اومد و بالاخره مامانی رو مهربون نگاه کرد فدات بشم من.چه آرامشی توی نگاهت ...
نویسنده :
مامان شروین
21:36