این چیه
ای سیه؟؟؟(این چیه)
عبارتی که کوچولوی من این روزها زیاد ازش استفاده میکنه.بعد از کلمات مامان و بابا و آب اولین
کلمه ای که گفته اینه:ای سیه
دیروز هوای بارونی داشتیم.من و پسرک نشسته بودیم و بارون رو نگاه میکردیم که پسرکم اشاره کرد به
بارون و گفت:ای سیه؟؟؟
شب خونه باباجون ،وقتی که باباجون داشته آش رشته میخورده با ظرف آش اشاره میکنه و میگه :
ای سیه؟؟؟
قربون حرف زدنت مامانی با اون صدای بم و به قول خاله:مردونه ات
این روزها همش راه میری.وقتی میخوام به شما غذا بدم چند لقمه اول رو کنار من میشینی ولی همچین
که ته دلت گرفته بشه بلند میشی و راه میری و من دنبال شما میام و به شما غذا میدم
بیش از یک ماه هست که راه افتادی ولیییییییییی هنوز نمیتونی سر پا و روی دو پا ساکن بایستی
وقتی وایسادی همش داری پا میزنی.آروم آروم درجا میزنی تا بتونی توی یه نقطه با ایستی.خیلی
با مزه میشی.
گاهی فکر میکنم تو خسته نمیشی؟پاهات درد نمیگیره؟
شب وقتی کنارمی پاهاتو ماساژ میدم و شما هم کلی کیف میکنی.دراز میکشی و منتظری مامانی
پاهات رو بماله.
آها یه کار بامزه هم کردی.لباسهای خشک شده رو گذاشته بودم روی مبل .توی اشپزخونه بودم دیدم
رفتی تیشرت بابایی رو برداشتی و گذاشتی تو کاسه و مثلا داری میشوریالهی من فدات
بشم که روز به روز داری شیرین تر و خوردنی تر میشی..عاشقتم من.روزی هزار بار اینو به شما میگم
عشق کوچولوی من