گردش علمی
وقتی نی نی نداشتم مرتب با دوستام میرفتم استخر ،دوچرخه سواری و پیاده روی.الان که شما
پسر گل رو دارم اکثر گردشها دو نفره شده.مامانی و شروین کوچولوش.چقدر هم این گردشهای دونفره
لذت بخشه.
چند روز پیش صبح بارون خیلی نازی بارید.بعد بارون دیدم هوا بسیار خوب و لطیفه.شروین کوچولو هم که
عاشق ددر رفتنه.پس شال و کلاه کردیم و دوتایی رفتیم پارک پایین خونه.کلی گشت زدیم و لذت بردیم
درختهای پارک به گل نشسته بودن دیدم پسرکم داره با تعجب نگاه میکنه.فدای اون چشات بشم من که
همچین گرد و قلمبه اشون میکنی انگاری آدم فضایی دیدی(هرچند برای تو فسقلی کمتر از آدم
فضایی نیست).
بغلت کردم که به برگها دست بزنی .دیدم نخیر شما دستت رو پس میکشی.
اخه فسقلی من تو خونه دوست داره همه چی رو بگیره.زبل تر از این حرفاس
دیگه مامانی کلی درباره گل و گیاه صحبت کرد و برگها رو گرفت و لمس کرد .جوجوی منم مثل یه پسر
خوب گوش میداد و همچنانبود.
باز بغلت کردم این بار دست کوچولوت رو دراز کردی و یه شاخه رو گرفتی و کشیدی.کشیدن همانا و
ریختن آب بارون روی برگها به سر و صورت مامانی و شروین کوچولو همانا
جوجوی منم جیغ بلند کشید و کلی ذوق کرد.فدات بشم من با اون ذوق کردنت.
بعدم دوست داشتی همه برگها رو بگیری و تکون تکون بدی.