استخر بادکنکی
استخر شروین رو آماده کردیم و کلی بادکنک باد کردیم و یه استخر بادکنکی درست کردیم.به امید اینکه
پسری بره توی استخر و کلی بازی کنه.
چقدر هم من و بابایی ذوق داشتیم.اما همین که شروینو بردیم کنار استخر،یه نگاه بهش انداخت
و زد زیر گریه.
چند ساعت بعد باز تلاش کردیم ،باز پسری ناراحت بود و گریه میکرد.
تا اینکه روز بعد رضایت داد با روروئکش کنار استخر بره.
چند بار من و پسری با هم توی استخر نشستیم هرچند پسری همش نق نق میکرد
تا اینکه تنهایی نشست اون تو
(چه خشن)
بعد از چند دقیقه نگاهش بهتر شد
دیگه لختکی میرفت اون تو
کم کم خوشش اومد
و بالاخره مامانی رو مهربون نگاه کرد
فدات بشم من.چه آرامشی توی نگاهت هست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی