بازی
اخ جووون.بالاخره تونستی انگشت پاتو بگیری هااااا.چقدر من منتظر این لحظه بودم . جیگرتو خام خام بخورم من. .پریروز حسابی سورپرایزم کردی هم اینکه پاتو گرفتی کشیدی بالا هم اینکه دیدم توی تشک بازی داری بوکس کار میکنی قربونت برم من.تا حالا وقتی میرفتی توی تشک بازی.فقط نگاه میکردی و میخندیدی.با پسرک توی آینه حرف میزدی و اغون اغون میکردی و میخندیدی.اما پریروز دیدم دستت رو بلند کردی و محکم زدی به عروسک اویزون بالای سرت.تو در حال تلاش بودی و منم خندان. بعد دیدم اوهه.پاتو بلند کردی و محکم زدی به جغجغه اش و صداشو حسابی در آوردی(بابا حرفه ای،بوکسور،رزمی کار ) . اینقدر ذوق داشتی که تند تند تکرارش میکردی و ...
نویسنده :
مامان شروین
20:31